پسر بچه

 

در پست قبلی خیلی از دوستان خانم  ناراحت شدند و گفتنند که به دختر خانم ها توهین شده ا

از اونجایی که نشون بدم بی طرف هستم و طرفدار  حقوق زنان و مردان این پست قشنگ رو تقدیم میکنم  به تمام مادران فردا

 

پسربچه ای از مادرش پرسید:چرا تو گریه می کنی؟

مادر جواب داد برای اینکه من زن هستم.

او گفت: من نمی فهمم!مادرش اورا بغل کرد و گفت: تو هرگز نمی فهمم

بعد پسربچه از پدرش پرسید:چرا به نظر می آـید که مادر بی دلیل گریه می کند.

همه زنها بی دلیل گریه می کنند!این تمام چیزی بود که پدر می توانست بگوید.

پسربچه کم کم بزرگ و مرد شد.اما هنوز درشگفت بود که چرا زنها گریه می کنند؟

سرانجام او مکالمه ای با خدا انجام داد و وقتی خدا پشت خط آمد،او پرسید:

خدایا چرا زنها به آسانی گریه می کنند؟

خدا پاسخ داد:وقتی من زن را آفریدم،گفتم او باید خاص باشد

من شانه هایش را آنقدر قوی آفریدم تا بتواند وزن جهان را تحمل کند

و در عین حال شانه هایش را مهربان آفریدم تا آرامش بدهد.

من به او یک قدرت درونی دادم

تا وضع حمل و بی توجهی که بسیاری اوقات از جانب بچه هایش به او می شود را تحمل کند.

من به او سختی را دادم که به او اجازه می دهد وقتی که همه تسلیم شدند او ادامه بدهد

و از خانواده اش به هنگام بیماری و خستگی و بدون گله و شکایت مراقبت کند.

من به او حساسیت عشق به بچه هایش را در هر شرایطی حتی وقتی بچه اش او را به شدت آزار داده است ارزانی داشتم.

من به او قدرت تحمل اشتباهات همسرش را دادم و او را از دنده همسرش آفریدم تا قلبش را حفظ کند.

من به او عقل دادم تا بداند که یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند.

اما گاهی اوقات قدرتها و تصمیم گیری هایی را برای ماندن بدون تردید در کنار او امتحان می کند.

سرانجام اشک را برای ریختن به او دادم.

این مخصوص اوست تا هروقت که لازم شد از آن استفاده کند.

پسرم می بینی که زیبایی زن در لباسهایی که می پوشد

ودر شکلی که دارد یا به طریقی که موهایش را شانه می زند نیست.

زیبایی زن باید در چشمانش دیده شود.

چون درچه ای است به سوی قلبش، جائیکه عشق سکونت دارد
 

 

والله من توی چاپ این عکس بی تقصیرم  ..... از دست این دخترها که دلشون می خواد همه ازشون تعریف بکنندو دوستشون داشته باشن

آقا پسرهای نازنین مواظب باشین  تنهایی برین لاو  در کنید ...

چون ممکنه این بلا هم سر شما بیاد

 

 

آخه یکی نیست به این بگه  مگه مجبوری با این چادر

مشق موسقیی بگیری

 

 

می خوام با ماشین ۲۰۶  قرمز رنگم عوضش کنم !!!!!!!!!!!!!!

برای اینکه نیازی به کارت سوخت نداره  ...اگه شما هم مثل من این تصمیم رو میخوان بگیرین بگم مش قربون یکی هم برای شما پیدا کنه

فقط نمیدونم وقتی میام سر کار کجا پارکش کنم

 

سلام الاغ عزیز ...

 

تا حالا شده هوس کنید .توی ماه برقصید .یا نه اصلا توی تنهایی به ماه نگاه کردید و دلتون بخواد میان اون نوری که از اسمون میاد اون وسط باشین و از اون بالا به زمین و ادمهاش نگاه کنید ...

راستش من که دوست نداشتم اون بالا باشم میدونی چرا؟ اخه چشمهام ضعیف هست و مطمئن هستم اصلا از اون فاصله هیچ چیز رو نمی تونستم ببینم و اونوقت کلی غصه میخوردم

 

سلام

این روزها هوا اینقدر گرم شده  دیدم بد نیست اینجا از شما با یک نوشیدنی خنک پذیرایی کنم

 

نوش جونتون

ایشالله توی پست بعدی با یک نوشته خوب در انتظار شما هستم

 

سلام

 

سلام

امروز کلی سر زنده و شاداب هستم !!!!!!!!!!!!!!!!!

چون پریشب رفتم عروسی .....چه عروسی بود ...هم عروس خوشگل بود هم داماد هر دوتا شاد و سر زنده بودن . میدونی چرا ؟ اخه هر دوشون نروژ زندگی می کردند و فقط اومده بودن اینجا یه مراسم بگیرین

اینقدر شاد بودند و شیطون با وجودی که عروسی رو توی یه باغ گرفته بودن و از ساعت ۸ توی کرج بارون شروع کرد به امدن  .... حتی موقع شام بارون تند تند شد .

اما عروس و داماد با شادابی خودشون اینقدر مجلس رو گرم کردند که هیچکی متوجه بارون نشد . فقط موهای خانمها دیدنی شده بود

اما کفش ورنی من توی اون تاریکی برق میزد

وای چقدر کفش ورنی خوبه

 

 

خسته از امتحانات  و دلگیر از روزگار  اومدم پای کامپیوتر و با هزار تا مکافات وبلاگ درست کردم

دوستم میگه وبلاگ نویسی کار خوبی ؟ هم میتونی دوستاهای خوب پیدا کنی و هم میتونی نوشتن رو یاد بگیری  ......خدا کنه !!!!!!!!!!! من که نوشتن خوب بلد نیستم . اما تا بتونم استاد حرف و سخن هستم

همیشه یه عالم پول تلفن برامون میاد

حالا کاشکی یه نفر کمکم بکنه بگه اینجا چی بنویسم بهتر ه

خدایا یه نفر رو برام بفرست

 

 

از بچگی آرزو داشتم یه کفش ورنی داشته باشم ... چون همیشه نو به نظر میرسه 

ازه اشم راحت پاک میشه و برق میزنه

وای چه آرزوی بود داشتن همچین کفشی برای من