سلام
سلام
امروز کلی سر زنده و شاداب هستم !!!!!!!!!!!!!!!!!
چون پریشب رفتم عروسی .....چه عروسی بود ...هم عروس خوشگل بود هم داماد هر دوتا شاد و سر زنده بودن . میدونی چرا ؟ اخه هر دوشون نروژ زندگی می کردند و فقط اومده بودن اینجا یه مراسم بگیرین
اینقدر شاد بودند و شیطون با وجودی که عروسی رو توی یه باغ گرفته بودن و از ساعت ۸ توی کرج بارون شروع کرد به امدن .... حتی موقع شام بارون تند تند شد .
اما عروس و داماد با شادابی خودشون اینقدر مجلس رو گرم کردند که هیچکی متوجه بارون نشد . فقط موهای خانمها دیدنی شده بود
اما کفش ورنی من توی اون تاریکی برق میزد
وای چقدر کفش ورنی خوبه
هنوز خیلی مونده تا وبلاگت راه بیافته
سلام
((:
خیلی با حال بود
آره اون شب کرج هواش قاتی کرده بود از شانس شما
فریاد
نزن
فریاد نزن ای عاشق
من صدایت را درون قلب خود می شنوم
درد را در چهره ی عاشق تو با ذهن خود می نگرم
فریاد نزن ای عاشق، فریاد نزن
بی سبب نیست چنین فریادم
بی گناه در دام عشق افتادم
چه درست و چه غلط
زندگی هم خودم و هم تو رو بر باد دادم
اگر احساسمو می فهمیدی
قلبتو دوباره می بخشیدی
لحظه ی پایان این دیدار رو
روز آغازی دگر می دیدی
اگه بیهوده نمی ترسیدم
عشقو اون جوری که هست می دیدم
شاید این لحظه ی غمگین وداع
قلبمو دوباره می بخشیدم
کاش از این عشق نمی ترسیدم
ما سزاواریم اگر گریانیم
این چنین خسته و سرگردانیم
ما که دانسته به دام عشق افتادیم
چرا از عاشقی رو گردانیم
وقتی پیمان دلو میبستیم
گفته بودیم فقط عاشق هستیم
ولی با عشق نگفتیم هرگز
از دو ایل نا برابر هستیم
از دو ایل نا برابر هستیم
نه گناه کاریم نه بی تقصیریم
منو تو بازیچه ی تقدیریم
هر دو در بیراهه ی بی رحم عشق
با دلو احساس خود درگیریم
بیشتر از همیشه دوست دارم
گر چه از عاشقی وعاشق شدن بی زارم
زیر آوار فرو ریخته ی عشق
از دلم چیزی نمانده که به تو بسپارم
تو که همدردی مرا یاری بده
به منه عاشق امیدواری بده
اگر عشق با ما سر یاری نداشت
تو به من قول وفا داری بده
تو به من قول وفا داری بده
سلام
خوشحال شدم که به وبلاگ من اومدی
سعی کن ویرایش متن هایی که مینویسی بهتر باشه
موفق باشی
من و فراموش نکن
سلام
پست باحالی بود
مرسی که سرزدی و نظرت رو گفتی
.
.
.
تحمل کن که سنگ بی بهایی شود نرم و بسی قابل ولی آهسته آهسته
**موفق باشی**
یه سوال:
چرا رفتی تو چند پست قبل نظر ندادی؟